تولید ماهی در منابع آبهای طبیعی و مشکلات تالاب ها
محمود توسلی
کارشناس ارشد بیولوژی دریا
و کارشناس ارشد تکثیر و پرورش آبزیان
مقدمه : منابع آبهای طبیعی شامل آبگیرها ـ برکه ها و هورها و تالابها مواهبی خدادادی هستند که علاوه بر فوائد معمول و نقشی که در اکوسیستم و محیط زیست دارند می توانند منابع مهمی برای تولید ماهی و ایجاد فرصت های شغلی باشند . از نظر حفظ محیط زیست این منابع تضمین کننده بقاء گونه های آبزی و کنار آبزی پرنده ـ خزنده و غیره هستند که حیات برخی از این گونه ها به وجود تالاب ها بسته است . مثلاً تولید مثل خیلی از پرندگان در نیزارهای درون این تالاب ها صورت می گیرد . همینطور هم زمستانگذرانی ـ تغذیه ( چراگاه ) و محلی برای پروراندن جوجه های پرندگان هستند . در کنار اینها امروزه گردشگری هم به فوائد منابع آبهای طبیعی افزوده شده است . البته مردم محلی هم از فوائد دیگری مثل تعلیف دام ها و تلطیف هوا هم سود می برند .اما آیا تولید و برداشت ماهی از منابع آبی با فوائد فوق می تواند در تضاد یا هماهنگ باشد موضوعی است که در این مقاله به آن می پردازیم . و در پایان نتیجه می گیریم که وجود ماهی در تالاب ها و برداشت آن برای حیات تالاب ضروری است .در شرایط طبیعی وسعت و حجم آب در منابع آبهای داخلی تابعی از نزولات جوی است و نوسانات پریودی فصلی در وسعت و حجم آب آنها هم ضروری است . حتی خشکیدن دوره ای این منابع که بر اثر خشکسالی پدید می آید هم مفید است ( مشروط بر اینک ه خشکیدن ناشی از مداخلات انسانی نباشد . ) درک این پدیده چندان پیچیده نیست . زمانیکه وسعت یک آبگیر در فصل کم باران کم می شود واراضی زیادی از آن خشک می شود مواد آلی( لجن ) ته نشین شده در کف آب فرصت هوازدگی پیدا می کنند و مینرالیزه شده و به موادی معدنی قابل جذب برای رویش مجدد گیاهان در بستر تبدیل می شوند . از طرف دیگر رویش گیاهان خشکلی زی و پیدا شدن فون جانوران خاکزی زمینه مساعدی برای تولیدات آبزیان بعدی را که پس از غرقاب شدن مجدد اراضی اتفاق می افتد فراهم می سازد در واقع مناطق خشک شده تالاب بستری برای تغذیه آتی آبزیان و حتی تخم ریزی برخی گونه های سازگار را مناطق غرق آب شده فراهم می کنند . تخمریزی ماهی ها در مناطق تازه غرق آب شده به لارو آنان این امکان را می دهد که علاوه بر تغذیه از تولیدات بیولوژیک ریز جثه از موجودات بزرگ مهاجم و ناخواسته نیز خلاصی یابند . بهمین دلیل کارشناسان اراضی غرق آب شده هورها و تالاب ها و برکه ها را نوعی هاچری ( نوزادگاه ) طبیعی می دانند . بنابراین نوسانات سطح آب در این نوع منابع برای حیات در آنها ضروری است و تلاش در جهت برهم زدن این نظم طبیعی مخرب خواهد بود . زیرا خلقت این موجوادات زنده در این محیط سازگار شده و تغییر محیط ممکن است منجر به نابودی نسل موجود زنده گردد . در کشور ما بعلت شرایط طبیعی تعداد تالابها و منابع آبهای طبیعی زیاد نیست . ولی همینهایی که وجود دارند واقعاً برای کل منطقه و جهان با ارزش هستند . متأسفانه اکنون اکثر منابع آبهای طبیعی داخلی در معرض خطر ناشی از ملاحظات انسانی ناآگاهانه و یا برخورد غیرمسئولانه قرار دارند . در این مقاله جنبه های بیولوژیک تولید ماهی و امکان برداشت ماهی از منابع آبهای طبیعی را مرور می کنیم و مداخلات مخرب انسانی را در حیات تالاب ها گوشزد نموده و پیشنهاداتی برای بهبود وضعیت تالاب ها ارائه خواهیم کرد .مبانی بیولوژیک تولید آبزیان در منابع آبهای داخلی :جوهر و عصاره تولیدات بیولوژیک در آبها اینست که گیاهان آبزی و جلبک ها و بخصوص انواع میکروسکپی آنها قادرند انرژی خورشید را در خود تثبیت کرده و در کنار آن اکسیژن تولید کنند ( واکنش احیایی ) سپس بخش زنده آب ( بیوسنوز ) در جریان یک رشته فعالیت های حیاتی انرژی تثبیت شده را آزاد کرده و از حلقه ای به حلقه دیگر منتقل می نماید در طی این فرآیند اکسیژن مصرف می شود ( واکنش اکسیداسیون ) . این تثبیت انرژی خورشیدی و انتقال آن از یک حلقه به حلقه های دیگر موجودات زنده بطور دائم در آب ادامه دارد و محدودیتی یا مانعی برای آن وجود ندارد .بخش زنده آب در منابع آبهای طبیعی را می تواند به چهار قسمت تقسیم کرد .• گیاهان ( جلبک های میکروسکپی ـ فیتوپلانکتون ها و گیاهان مستغرق عالی ) • جانوران ( از میکروسکپی گرفته تا جانوران درشت آبزی )• ماهی ها• باکتریها ( میکرو ارگانیسم های تجزیه کننده )وجود این چهار بخش برای تولید و ادامه حیات در منبع آبی الزامی است و حذف هر گروه از موجودات منجر به توقف کل حیات در این آبگیر می شود .جلبک ها و گیاهان آبزی مواد غیرآلی ( معدنی ) را به کمک نور خورشید به مواد آلی تبدیــل میکنند و اکسیژن را بعنوان یک محصول جانبی عمل فتوسنتز در آب آزاد می کنند که وجود آن هم لازمه ادامه حیات جانوران در آب است . جلبکهای میکروسکپی و تک سلولی ادامه حلقه از زنجیره هایی هستند که این زنجیره ها از همه طرف با هم ارتباط داشته و شبکه غذایی را ر آب تشکیل می دهند .یکی از شاخص های مهم برای برآورد شدت تولیدات در منابع آبی سبزی رنگ آب یا میزان کلروفیل موجود در سلول های گیاهی است . بزبان ساده هرچه آب سبزتر باشد تولید بالقوه بهتری می تواند داشته باشد . امروزه این شاخص با فن آوری سنجش از راه دور ( ماهواره ) قابل اندازه گیری است و لذا می توان تولیدات ماهی در منابع آبی را هم بکمک ماهواره تخمین زد .جلبک ها و موجودات گیاهی دیگر معمولاً توسط جانوران میکروسکپی و درشت خورده می شوند . مصرف کنندگان آنها طیف وسیعی از جانوران آبزی هستند که بعضاً با چشم هم دیده نمی شوند و برخی دیگر مثل ماهیان فیتوپلانکتون خوار خیلی بزرگ هستند و به این ترتیب انرژی تثبیت شده در سلول های گیاهی به سلول های جانوری منتقل می شود . جانوران ریز هم توسط جانوران درشت تر خورده می شوند و سرانجام ماهیها جانوران درشت یا ریز را می خورند و در انتهای زنجیره در شرایط طبیعی معمولاً ماهیان ماهی خوار بزرگی وجود دارند که مصرف کننده نهایی تلقی می شوند . در این میان تولیدات متابولیکی حاصل از فعالیت این جانداران یا لاشه موجودات مرده در آب بوسیله تجزیه کنندگان ( باکتریها ) مجدداً به مواد معدنی تبدیل می شوند و مجدداً مواد در شبکه تولیدات طبیعی باز چرخش می یابند . این فرآیند بصورت خلاصه در شمای زیر نشان داده شده اند .جلبک ها نور خورشیدمواد آلی (1) مواد معدنیمواد آلی (2) مواد آلی (3) باکتریهامسیر تجزیه برای جلبک ها مانعی برای تثبیت انرژی خورشیدی وجود ندارد بنابراین تثبیت انرژی بطور پیوسته و حتی بدون گرفتن مواد از آب ادامه دارد . اما در حالیکه مواد در آب بصورت شمای فوق چرخش پیدا می کنند مسیر تثبیت انرژی در آب یک مسیر یک طرفه است . یعنی انرژی خورشیدی فقط وارد آب می شود : ( نور خورشید مواد زنده + حرارت ) و بطور پیوسته جذب شده و به مواد آلی تبدیل می شود . در نتیجه تولیدات بیشتر و بیشتر می شوند و در طی یک مدت مثلاً یک روز ممکن است یک تن مواد زنده در یک هکتار آبگیر تولید شوند در حالیکه فقط چندین گرم از مواد معدنی آب مصرف شوند .• اگر ماهی در آبگیری وجود نداشته باشد . انتهای زنجیره غذایی ممکن است به انواعی از دوزیستان یا خزندگانی که در همه جا یافت می شوند ختم شود . در آنصورت در یک آبگیر غنی از مواد معدنی ممکن است میلیونها بچه قورباغه تولید شوند . این قورباغه ها در طبیعت معمولاً وقتی از آب بیرون می آیند مورد مصرف پرندگان کنار آبزی می رسند ولی اگر پرندگان از راه نرسند در آنصورت میلیون ها قورباغه می توانند به روستاهای مجاور حمله ور شوند . همچنین خزندگان نظیر مار یا لاک پشت ( البته با جمعیت کمتر از قورباغه ) بوجود می آیند . بنابراین اگر گزینه تولید ماهی از آبگیر حذف شود نه تنها انرژی زیادی بهدر رفته بلکه ممکن است آفتی هم دامن گیر محیط اطراف بشود ! !• اگر در منبع آبی ماهی وجود داشته باشد و هیچگونه دخالت انسانی صورت نگیرد چه اتفاقی می افتد ؟ در اینصورت جمعیت ماهیان از نظر کیفی به یک حد ماکزیمم رسیده و بیشتر نخواهد شد زیرا پس از گذشت مدت زمان طولانی افراد جمعیت مسن شده و درصد گونه های گوشتخوار در کل جمعیت رفته رفته افزایش می یابند و سپس جمعیت مسن رو به کاهش گذارده و جمعیت جوان هم بعلت وجود ماهیان شکاری فرصت ازدیاد پیدا نمی کنند . ادامه این روند ممکن است به جایی برسد در یک منبع آبی فقط تعداد بسیار کمی ماهی درنده باقی بمانند . ولی در این شرایط فرضی تثبیت انرژی خورشیدی در آب همچنان ادامه داشته و تولیدات بیولوژیکی هم وجود دارد ولی این تولیدات نمی توانند به ماهی تبدیل شوند و بنابراین در چنین شرایطی هم تولیدات هدر می روند .ولی اگر برداشت ماهی از این منبع بموقع شروع شود مخصوصاً اگر بتوانیم برداشت انتخابی داشته باشیم یعنی ماهیان مسن و گوشتخوار را بگیریم در آنصورت جمعیت فرصت می یابد تا خود را بازسازی کرده و تولید ماهی بیشتر و بیشتر می شود . به تغییر بیوماس ماهی در یک واحد زمانی مشخص تولید گفته می شود . هرچه برداشت بموقع تر و در پریودهای منظم تر باشد . امکان تولید ماهی در آب بیشتر است و در آنصورت می توان با ایجاد تعادل جمعیتی از تولیدات طبیعی آب بیشترین بهره را برد .بنابراین برداشت ماهی از آب هم لازم است بشرطی که این برداشت معقول و مسئولانه باشد .مشاهده میشود که عدم وجود ماهی یا عدم برداشت ماهی هر دو میتوانند به حیات تالاب صدمه وارد کنند .مداخلات نابجا و غیرمسئولانه در منابع آبهای طبیعی تالاب ها ـ برکه ها و هورها و هر منبع آبی طبیعی دیگر نمی تواند با سلیقه های افراد که مدام در حال تغییر هستند اداره شود زیرا هرگونه دخالتی که منجر به آسیب ذخایر یا ظاهر منبع گردد ممکن است سرانجام کل حیات منبع را تحت تأثیر قرار دهد .نمونه های زیادی از این نوع دخالت های نابجا وجود دارند که تمام کارشناسان و دست اندرکاران شیلاتی و محیط زیستی از آنها اطلاع دارند . واقعیت آنست که اکنون وضعیت منابع آبهای طبیعی داخلی در ایران نامطلوب است و این مشکلات بعضاً ناشی از ندانم کاری و تعدد مراکز تصمیم گیری هستند . رئوس مداخلات نابجا را می توان بصورت ذیل دسته بندی کرد .- قطع سهمیه آب منابع آبهای طبیعی : این موضوع در مناطقی که احداث سدهای مخزنی و توسعه کشاورزی در بالا دست اتفاق افتاده کاملاً مشهود است . پیشنهاد می شود در هر طرح آبیاری و کشاورزی و سدسازی به سرنوشت تالاب در پائین دست توجه کافی مبذول شود .- افزایش آب تالاب ها : همانطور که کاهش سهمیه آب منابع آبی مشکل زا خواهد بود ورود بی رویه آب و یا پمپاژ آن هم مشکلاتی در پی دارد . یک مورد از این مشکلات جلوگیری از خشک شدن تالاب است که همانگونه که در ابتدا توضیح داده شد تمام منبع آبهای داخلی طبیعی به یک دوره خشک سالیانه احتیاج دارند . مورد دوم آبهای ورودی به تالابها ، پسابهای کشاورزی یا شهری هستند که حاوی بار مواد آلی و آلاینده های خانگی هستند . ورود مواد آلی و کودهای کشاورزی به تالاب ها و برکه ها در ابتدا موجب شدت گرفتن فرآیندهای تولید بیولوژیک و پوشش گیاهی وسیع و سپس شرایط بی هوازی و محرک تدریجی تالاب می گردد . مورد سوم در برخی مناطق ایران زهآب کشاورزی ورودی به تالاب شور هستند و در نتیجه بتدریج آب های منابع آبی را شور می کنند . شور شدن آب موجب تغییرات فن جانوری و فلور گیاهی شده و تولید را کاهش می دهند .- جلوگیری از خروج آب از تالاب :بستن معابر خروجی آب بهرشکل موجب خفگی آب در دراز مدت می گردد .- ماهی ریزی غیرمسئولانه و غیرکارشناسی :ماهیدار کردن منابع آبی زمانی مفید خواهد بود که امکان تولید طبیعی گونه یا گونه هایی ازماهیان وجود نداشته باشد مثلاً مناطق تخم ریزی طبیعی یک گونه از بین رفته و در نتیجه امکان تولید مثل آن نوع ماهی وجود نداشته باشد . در غیر اینصورت ماهیدار کردن منبع آبی کاری بیهوده است . همچنین ورود ماهیان غیربومی زمانی مفید خواهد بود که غذای اضافی در منبع آبی وجود داشته باشد و برای مصرف تولیدات بیولوژیک مازاد از یک گونه تجاری بخصوص استفاده می شود . البته بهتر است که ماهی جدیدالورود به منبع آبی امکان تخم ریزی طبیعی را نداشته باشد . ضمناً گونه های علفخوار شدید یا ماهیان شکارچی و یا ماهیانی که خیلی زود بالغ شده و سالی چند بار تخم ریزی می کنند را نباید وارد منابع آبی نمود .- لایروبی منابع آبی و قطع گیاهان یا چرای بی رویه احشام در منابع آبی که منجر به کاهش سطح پوشش گیاهی می شود .- ساختن پل ها و جاده ها و هرگونه سازه مصنوعی اکوسیستم تالاب ها را بهم می زند حتی عبورسیم های برق از مسیر تالاب ها هم کاری بسیار غیرمسئولانه بحساب می آید .- و بالأخره و از همه مهمتر آلودگی صنعتی و شیمیایی و کشاورزی آب های ورودی به تالاب هاست که امروزه گریبانگیر اکثر برکه های طبیعی کشور است .در خاتمه باتوجه به شرایط موجود و وضعیت تالاب های کل کشور و خطراتی که این منابع خدادادی را تهدید می کنند و اینکه شرایط در همه جا یکسان نیست پیشنهاد نگارنده مقاله آنست که برای تالاب های مهم کشور هر یک مرکز کوچکی بعنوان مرکز پایش دایمی و مطالعات دایر شود ( البته با کمک سازمان های مردم نهاد و غیردولتی ) که از آن طریق کلیه اقدامات و تصمیم گیریها هماهنگ شده و ضمناً تمام فرآیندهای حیاتی و اقدامات بهره برداران هم زیرنظر گرفته شود . بدیهی است می توان هزینه های تأسیس این دفاتر را هم از بهره برداران تالاب ها بصورت بهره مالکانه دریافت کرد . بنظر می رسد اگر این دفاتر دولتی نباشند بهتر است ولی می بایستی دولت به آنها اختیار و اقتدار لازم را از طریق وضع قوانین بدهد که بتوانند جلوی اقدامات مخرب را بگیرند .